♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
تقصیر تو نیست
من نباید تو را به زور کنار خودم نگه میداشتم
که حتی مجبور شوی
تنظیمات آخرین بازدیدت را هم دست کاری کنی
حالا اما میخواهم
درهمان چشم هایی که برایشان میمیردم زل بزنم
و بگویم
"تو آزادی برو "
نه که مغرور باشم
و ناز کشیدن را بلد نباشم ، نه
فقط میخواهم به تو فرصت بدهم
تا بروی دورهایت را بزنی بگردی
ببینی کسی مثلِ من خبر ازعادت های ِ تو دارد یا نه
مثلا اینکه هر روز ساعت هفت و نیم صبح بیدار میشوی
و حتما روی میز صبحانه ات باید شیر گرم باشد :)
یا اینکه چقدر دوست داری مدت ها پشت تمام بوتیک های لباس چرم بایستی و نگاهشان کنی :)
یا برای سرد کردن چایت درونش یخ بی اندازی
برو دور هایت را بزن ببین
کسی را پیدا میکنی
که برای دوست داشتنت تمام غرورش را زیر پا بگذارد و
اصلا برایش فرقی نکند :)
آخرین بار تو پیام داده باشی یا نه
و
هر زمان نیاز داشت
بگوید
"دوستت دارم "
بدون شک بگوید
برو ولی این بار که دست خالی آمدی باز هم به خودم برگرد
دیوانگیست
اما من حتی آن موقع هم بدون شرط
"دوستت دارم"
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
سحر رستگار